در هَمسایگیِ ما یِک پِسر زندگی می¬کند که از لَحاظ سِنّی از من بزرگ¬تر است، و اَغلب مانند من (15 ساله) از تِراموا برای حَمل و نَقل استفاده می¬کند. او به من نگاه می¬کند. من از او می¬ترسم. دیگران می¬گویند: من باید مَنطقی باشم.

ما نمی¬توانیم بگوییم که آیا حَق با شماست یا خیر.
گاهی اوقات چِنین اِحساسی دُرست است.
گاهی اوقات این اِحساس دُرست نیست.
امّا با این وُجود این اِحساس مُهم است.
با خود فِکر کنید: چه کاری می¬توانید انجام دَهید تا اِحساسِ اَمنیتِ بیشتری داشته باشید؟

شاید بتوانید از او بپرسید:
چرا به من نِگاه می¬کنید؟
هَمچنین می¬توانید بگویید:
از من چه می¬خواهید؟
این نگاه کردن برای مَن ناراحت کننده است. من این را دوست ندارم!
شاید به شما بگوید که چه می¬خواهد، یا این کار را مُتوقف کند.

شما هَمچنین می¬توانید به والدین یا مُراقبِ خود بگویید:
من از این پسر می¬ترسم.
او به من نِگاه می¬کند.
چه کاری باید انجام دهم؟
در آرامش فِکر کنید که چه کاری برایِ شما مُناسب است.
شاید آن پسر واقعاً قَصدِ بَدی نِسبت به شما داشته باشد؟
بنابراین به شَخصی که می¬تواند به شما کُمک کند اطّلاع دهید.